بزرگ مردِ معرفت و ادب
ن.سنگر ن.سنگر


اخیراَ دیوانی زیرعنوان (گلشن زیبای اشعار یا دیوان استاد قربت) ، درشهرنیویارک «ایالات متحده آمریکا» با قطع و صحافتِ زیبا به زیورِ تجدید چاپ آراسته و عطشِ دوستداران مرحوم و مغفور«الحاج محمد امین قربت» را تا جائی فرو نشاند. ناگفته نگذریم که این دیوان برای بار نخست در سال 1370خورشیدی در مطبعه دولتی کابل به چاپ رسیده بود.
دیوان بالا که حاوی غزلیات ، مخمسات ، قطعات ، رباعیات ، قصاید ، مکتوبات و اشعار فارسی و اوزبیکی استاد است ، در469 برگ گنجانیده شده که به یقین نمی توان آن را ، کُلیات ایشان به حساب آورد.
با دریغ و عسرت و حسرت بی پایان که نسبتِ نبودِ پژوهش های کارشناسانه و علمی در آثار سخنسرایان معاصر میهن ، اکثر بزگمردان معرفت و ادب برای نسل ما ناشناخته مانده اند و سیمای آنان در شناسنامه های مکتوب یا بیرنگ و یا کاملاَ کمرنگ اند و آثار در خور ارزش درین زمینه یا وجود ندارد و یاهم خیلی سطحی اند. بطور نمونه ، کتابِ «سیما ها و آوا ها» که به کوششِ جنابِ نعمت حسینی درسال 1367 درمطبعه دولتی کابل ، جلد اول آن به چاپ رسید ، باوجود آنکه آغاز خجسته بود نتوانست ، «سیماها» و آواها» ی جامع و کافی باشد و تا اکنون از جلد دوم آن غنیمت نیز سراغ نداریم. ودرجلد اول نیز که ، درپهلوی سائرین ،حتا یک عده یی گمنام و کم هنر به معرفی گرفته شده اند نامی از «استاد قُربت» به مشاهده نمی رسد. به امید روزی که آسمان ادبیات کشور ما پُر از این ستاره ها باشد و نسل های بعدی ما نام این ستارگان را با آفریده های شان بدانند می پردازیم به معرفی کوتا ه آن فقید:
الحاج استاد مولانا میرمحمدامین قربت در سال 1288 خورشیدی در گذر خواجه زاموچه (بخارا) در یک دودمان علمی دیده به جهان گشود. او فرزند صدرالعلمأ مولانا غیاث الدین اعلم بخاری متخلص به "ثاقب" یکی ازعلمای والامقام آن روزگار، بود.

استاد قربت چهار سال داشتند که والد بزرگوارشان درگذشت و تقریباَ در نه"9" سالگی از نعمت سواد برخوردار شدند و علوم متداول زمانش را فرأ گرفت و به زبان های فارسی ، عربی و اوزبیکی به تدریج مسلط گردید.
ایشان در اوایل سال 1310خ که بیش از 22 سال نداشتنداز بخارا به سرزمین آبائی اش (اندخوی ـ فاریاب) ، تشریف آوردند و در پای شاگردی استادان مسلم آن بلاد نشستند وکسب فیض علم نمودند.
استاد قربت از سال 1302 خورشیدی به بعد به سرایش شعر پرداخت و در قالب های متنوع و اوزان مختلف طبع آزمایی نمود که از همه عرصه ها موفق بدر آمدند و نیک درخشیدند.
او در وهله اول به سبکِ ویژه ی «صائبِ اصفهانی» شعر می سرائید و بعد از غنامندی سخن ، در حلقه اراتمندان ابوالمعانی عبدالقادربیدل قرار گرفت و مرید آن ابر مرد ادب گردید. چنانچه خود گوید:

زفیض بیدل است اشعار رنگین گفتنم قـُربت
نگـویـم ایـن گـُهـرایجـاد از طبع رسأ کـردم

قربت بیش از پنج هزار بیت سرود که مشحون از مضامین بکر و شیوا و متضمن معانی دقیق علمی ، اجتماعی ، فلسفی ، عرفانی ، اخلاقی ، غنائی... بود ، سرودند. برعلاوه تالیفات دیگر و مقالات متعدد از ایشان در مطبوعات افغانستان به نشر رسیده است.
استاد قـُربت در سال 1326خ به کابل آمدند و محافل ادبی این خطهء باستانی را با حضور خویش منور ساخته و در ترویج بیدل شناسی گام های وسیع و گسترده برداشتند.
استاد بتاریخ 27 میزان 1368خ در شهر کابل ، جهان را پدرود گفت و در جوار تربتِ بابا شکرالله ولی مرشد تیمورگورگان به خاک سپرده شدند. روح شان در بهشت برین شاد و نام شان در دفتر تاریخ جاویدان باد!

شـــام گــلشن کابــل طـرفه مُشکـــــبار است این
صــد خُــتــن ببر دارد طــرهء نــــگار است این
دل تـُــهی زبـار غـــم عــشرت و طــرب تـــوأم
مــوج گُل زند هــردم بی خـــزان بهار است این
نـــازِ دلـــــبران ســـر شـد دیــده هـا منــــور شد
عالــمی معــطــر شد عـــیش روزگار اســت این
در جهــان بـی بنـــیاد صد هــزار چـــون فرهاد
عشــق می کـــند ایجاد طــرفه کُــهسار است این
عـطــر گُل نسیــــم آرد نــافـــــه از خـُــتن آیــــد
مـرد و زن یقـــین دارد بـوی زلـفِ یار است این
خـــاطــر حـــــزین مــا فـــیض می کـند پیــــــدا
در جهـــان واویـــلا شـــام صبــح دار است ایـن
از نــگاه چشمانــت گـــرچه خــون دل قــــــُربت
چون چمن دهـد زینت بس که لاله زار است این
November 9th, 2004


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان